پدری که مراقب خانه دیگران بود
تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۹۴۲۲۹
خبرگزاری فارس، اصفهان: چندسال پیش که مربی پیش دبستانی بودم، نزدیکهای روز پدر، باید به بچهها موضوعی در مورد روز پدر میدادم، تا نقاشی کنند و به مهدکودک بیاورند.
بهترین نقاشیها در حیاط مهد کودک نصب میشد تا خانواده ها دوستانشون ببیند، از سر صندلی بلند شدم و گفتم، خوب بچه ها روز پدر، هرکدام از شماها، اتفاقاتی که روز پدر برای پدرتان انجام میدهید، نقاشی کنید بیاورید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوسه نفر از بچه ها که می دونستم پدرهاشون چکارهاند سوال کردند چطوری بکشیم، چی بکشیم تا رسیدم آخر کلاس فاطمه بغض کرده آروم، سرش روی صندلی گذاشته بود، حرفی نمی زد.
می دونستم پدر فاطمه شهید مدافع حرم شده، همون موقع با خودم فکری کردم، موضوع نقاشی را تغییر دادم، به بچه ها گفتم نمی خواد در مورد روز پدر نقاشی کنید در مورد، شغل های پدرهاتون و اینکه چه فایده ای برای مردم کشور دارند نقاشی بکشید، حتی میتونید از بزرگترهاتونم کمک بگیرید، فاطمه خوشحال شد.
زنگ پیش دبستانی خورد بچهها یکی یکی کیفهاشون برداشتن از کلاس بیرون رفتن، قرار شد روز قبل از روز پدر همه بچه ها نقاشیهاشون را بیارند.
روزی که بچهها نقاشی شون بیارند رسید وارد کلاس شدم بچهها سوره قرآن، آیه الکرسی خوندند، یکی یکی صداشون زدم که نقاشی شون تحویل بدهند، دختری که پدرش دکتر بود عکس یک دکتر و بیمارهاش را کشیده بود، دختری که پدرش مهندس بود نقاشی ساختمانهای بزرگ کشیده بود، دختری که پدرش سرویس مدرسه بود نقاشی بچههایی کشیده بود که سوار ماشین پدرش هستند.
اما فاطمه زیباترین نقاشی را کشیده بود، او یک نقشه بزرگ ایران با خانه هایی کشیده بود که پدرهای کنار دخترشون و کنار تنگ ماهی ایستادهاند و ماهی قرمزها را نگاه میکنند.
یک خانه سفید داخل نقشه بود خانه ای که یک دختر کنار حوض ماهی نشسته ناراحت به ماهی ها نگاه می کند. ولی بیرون نقشه ایران، نقاشی پدرش را میببینم که با یک اسلحه ایستاده روی زمین خشک و دارد ماهیهایی که روی زمین بیابان افتاده اند را نجات میدهد، کنارش عکس حرم حضرت زینب(س) است.
وقتی از فاطمه معنی نقاشیاش را پرسیدم گفت: پدر من مواظب تمام خانه های دوستام بود تا آنها با آرامش زندگی کنند، اون روز نقاشی فاطمه بهترین نقاشی شد و من او را داخل حیاط مدرسه زدم که پدرها و مادرهای دیگه هم ببینند.
نقاشی فاطمه من را یاد شعر سهراب انداخت که میگفت، رفته بودم لب حوض تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب، آب در حوض نبود ماهیان میگفتن هیچ تقصیر درختان نیست.
ظهر دم کرده ای تابستان بود پسر روشن آب لب پاشویه نشست برق از پولک ما رفت که رفت تو اگر طپش باغ خدا را دیدی همتی کن بگو ماهی حوض شان بی آب است.
و اما اینکه روز پدر که میشه، خیلیهامون باید قدردان این خانوادهها باشیم و بهشون سر بزنیم، یادمون باشه اگه اینها نبودند، شاید ماهم نبودیم که همچنین روزی کنار خانوادهمون جشن بگیریم.
فاطمه وقتی پدر را تصور میکند
نقاشی فاطمه یا امثال فاطمه یک نقاشی ساده نیست، یک نقاشی که میگه اگه همه پدرها با هر شغلی راحت میروند سرکار، شب با امنیت بر میگردند خانه و می توانند با دختراشون بازی کنند، قصه بخونند، مدیون پدرهای هستند که رفتن با داعش جنگیدند که ایران نشه سوریه، ولی در عوض مراقب تک تک خانههای ما بودند و هستند، ما نباید روز پدر که میشه خانوادههاشون، بچهها ودخترهاشون را از یاد ببریم.
شهدایی که مدیون خونشان هستیم
چنین روزهایی بیاییم به این خانوادهها که فقط عکس پدر شهیدشان داخل قاب عکس است سر بزنیم مثل همون شبهایی که مراقب ما بودند و ما راحت خواب بودیم، این روزها بهانهای برای جبران است و چه زیبا گفت شهید آوینی، پندار ما این است که ما مانده ایم شهدا رفته اند،اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است، شهدا ماندهاند.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: شهدای حرم داعش خانواده ها روز پدر بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۹۴۲۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
من، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کردهام!
زیسان: فیلم من، یییر ریویهر، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کردهام. ساخته ۱۹۷۶ توسط رنه آلیو. این فیلم بر مبنای یک رویداد واقعی ست.
در سوم ژوئن ۱۸۳۵ در یکی از روستاهای نورماندی، جوانی بیست و سه ساله به نام پـییــر ریـویــهر که از آزارهای پدرش توسط مادرش به ستوه آمده بود، مادر و خواهر و برادر کوچکش را به قتل میرساند و به جنگل میگریزد. سرانجام پـییــر دستگیر شده و در سلولش اقدام به نوشتن زندگینامهی خود میکند و در آن دلیل اقداماتش را توضیح میدهد.
او که تصور میکند توسط خدا هدایت شده میخواهد پدرش را از دست آزار و تحقیرهای مادرش برهاند.
پییـر که نمیتواند انفعال پدرش را تحمل کند، میاندیشد که باید کاری کرد. او ابتدا یک قورباغه را مصلوب کرده و پرندهای را بین دو سنگ، لِه میکند. اما کشتار حیوانات کافی نیست. آهنگی که همسایه دربارهی پدرش میخواند جرقهی تراژدی را روشن میکند...
این کشتار و محاکمهای که در پی آن میآید توسط شاهدین مختلف، روایت میشود که یکی از راویان نیز خود قاتل است که آسیب شناسی او، باعث درک زمینهی روانی جنایاتش میشود.
در نهایت پـییــر به اعدام محکوم شد و علیرغم اینکه توسط پادشاه لوئی فیلیپ مورد عفو قرار گرفته بود، در سلولش خود را حلق آویز نمود!
رنه آلیو که از دست کم گرفته شدهترین کارگردانان فرانسوی دههی هفتاد به شمار میرود، این مهمترین فیلمش را بر مبنای کتابی از میشل فوکو ساخته است که در سال ۱۹۷۳ منتشر شده بود.
فیلم تنها چند کیلومتر با لوکیشن وقایع تاریخی داستان، فاصله دارد و به غیر از چند بازیگر نادر حرفه ای، باقی نقشها از جمله نقش اصلی، توسط افراد محلی ایفا شده است که رنه آلیو در طول فعالیتهای تئاتری اش با آنها ملاقات کرده بود. چنین تدبیری به فیلم حالتی مستندگونه داده است و مخاطب را درگیر یک احساس واقعی میکند.
در صحنهای از فیلم خود میشل فوکو نیز جضور داشت که در تدوینهای بعدی، سکانس مربوط به او حذف شد.
این شاهکار، همزمان که یک فیلم تاریخی و تحقیقی در مورد کالبد شکافی یک جنایت است، یک سند قوم نگارانه از قرن نوزدهم نیز محسوب میشود.
مشخصات و امتیاز این فیلم را اینجا ببینید.
tags # سینما ، معرفی فیلم سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟